ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

آخرين روزهاي 34 هفتگي

دختر قشنگم. الان كه دارم مينويسم داري تكون ميخوري و من خيلي برات ذوق دارم. فردا 34 هفتگيمون تموم ميشه. و ميريم توي 35 هفته. خيلي اين روزها زود ميگذره. خانم دكتر بهم گفته از هفته ديگه نبايد برم سركار. چهارشنبه يعني پس فردا نوبت دارم و قراره كه برام مرخصي استعلاجي بنويسن كه بتونم از شنبه نرم سركار. ديروز با سرپرستمون در مورد اين موضوع صحبت كردم . حالا ديگه خيالم راحته . فقط خورده كارامو بايد انجام بدم . امشب ذوق دارم كه حالا كه پروژه هام تموم شده و كاري براي انجام دادن توي خونه ندارم برم از وسايلت كه هنوز عكس نگرفتم عكس بگيرم و بذارم توي وبت. راستشو بخواي خيلي خوابم مياد. ديگه به قول دوستام چندروزي هست كه مثل اردك راه ميرم. آخه وقتي يك م...
5 تير 1391

خريد موكت براي اتاق سه تاييمون

سلام ترانه جونم خوبي؟ بالاخره بعد از كلي شور و مشورت با همه به اين نتيجه رسيديم كه يك موكت نرم و خوب براي اتاقمون بگيريم و اگر خواستيم يك قاليچه خيلي كوچمولو هم بندازيم روش. شنبه رفتيم نمايندگي پالاز موكت و يك مدل به رنگ شكلاتي خيلي كم رنگ خريديم . ولي باورت ميشه هنوز نتونستيم نصبش كنيم. آخه ماماني يك پروژه كوچولو داشتم كه تا همين الان درگيرش بودم . بابايي هم كاراش زياد بود و وقتي هم كه ميرسيد خونه تا شام بپزه ديگه وقتي نميموند. حالا اگر خدا بخواد امشب يك فكري به حالش ميكنيم.
5 تير 1391

ترانه بابا چطوری؟

سلام بابایی ترانه بابا چطوری؟ فقط 35 تا 40 روز تا اومدنت فاصله است. خیلی دوستت دارم ولی پر از استرسم. یعنی من بابای خوبی میشم مامانت از من دلخور میشه و میگه من بعضی وقتا حواسم بهتون نیست احتمالاً راست میگه من فکرم خیلی شلوغ پلوغه میترسم وقتی تو بیای بدتر بشم ولی تو فرشته پیک خدایی برای گرم نگه داشتن زندگی عاشقانه من و مامانت شاید مامانت عشق بیشتری آورده باشه ولی منم تو گرمای خونه سهیمم زود بیا بیرون دختر گلم خیلی منتظرتم دوست دارم چشات به مهربونی مامانت باشه فعلاً خدا نگهدار بابا آخه بازم سرم شلوغه ...
3 تير 1391

چند تا خرید خوشگل دیگه

سلام دخمل مامانی خوبی؟ اگر بدونی دیروز بازم با مامان جون رفتیم بیرون و یکسری اسباب بازی و عروسک و یک لباس کوچولو برات خریدیم که با دو تا شلوار سفید و صورتی نوزدایت بپوشی. یک سبد لباس کثیف هم خریدیم. دو تا پارچه هم خریدیم که مامان جون قراره برام بدوزه که توی بیمارستان و بعد از مرخص شدنم بپوشم . رنگ صورتی انتخاب کردم که با تو ست باشم....هههههههههه...........آخه اکثر لباسای تو صورتی هست. اگر بتونم توی اولین فرصت عسکاشونو برات میذارم. . دوستت دارم . بوس
2 تير 1391